پسر دودی و غول نوشابهای
معرفی کتاب
این کتاب درباره حفاظت از محیط زیست و آلودگی هواست. «پسر دودی» بطری نوشابهاش را تکان میدهد و درش را باز میکند. ناگهان از بطری، دودی بیرون میآید و تبدیل به غول بزرگی میشود. غولی که میتواند آرزوهای پسر را برآورده کند. پسر دودی، اول از همه یک موتور میخواهد و آرزویش برآورده میشود... . از دود سیاه موتور، همه بچهها به سرفه میافتند و سروصدای آن همسایهها را شاکی میکند. غول از این کار پسرک ناراحت میشود. آرزوی بعدی پسر، داشتن کامیونی پر از نوشابه است. او با کامیونش خیابانها را پر از دود میکند و همه مردم را سیاه. غول ناراحت است! آرزوی سوم پسر داشتن یک کشتی پر از نوشابه است. او پشت سر هم نوشابه میخورد و بطری آنها را به دریا میاندازد تا اینکه... .
تلی، دختری با موهای بلند بلند بلند
معرفی کتاب
«تلی» نام قهرمان این داستان است که همراه پدر و مادر هواشناسش، در خانهای نزدیک ابرها زندگی میکند. پدر و مادر تلی در خلال آزمایشهای هواشناسی، به تدریج درگیر غبار و آلودگی هوا میشوند؛ اما نمیتوانند کاری برای رفع آن انجام دهند. پس از مدتی، آنها مجبور میشوند به مأموریت هواشناسی یک ماهه بروند. تلی که دختری خیالپرداز است، در تصورش با غولی آشنا میشود و همراه او به سیرکی میرود و... . هدف این داستان، آموزش مفهوم ترس و راههای مبارزه با آن و تقویت حس شجاعت در کودکان است.
بوق نزن، سوت بزن!
معرفی کتاب
دربعدازظهری شلوغ و پرسروصدا، بلبل روی شاخهای مینشیند و آواز میخواند؛ اما صدای خودش را نمیشنود! و بعد ناگهان متوجه سروصدای زیاد اطرافش میشود! او فکر میکند حتماً آوازش گم شده است! بلبل از موتورسوار میخواهد به جای بوق زدن، از سوت استفاده کند و با او به دنبال آوازش بگردد. آنها به فروشنده دورهگرد میرسند. بلبل از فروشنده میخواهد که به جای داد و فریاد، از آهنگی آرام استفاده کند و همراه آنها برود تا آوازش را پیدا کنند. آنها به راننده میرسند و بلبل از او میخواهد به جای این همه بلندگو، از گوشی استفاده کند و راننده هم با آنها همراه میشود تا اینکه... .
بالش پرنده
معرفی کتاب
این کتاب تصویری، داستان پرندههایی را روایت میکند که به دست شکارچیان، کشته میشوند. پدرِ پسرک، شکارچی است و هرروز پرندههای زیادی شکار میکند! و مادر در خانه سوپ بلدرچین درست میکند که پسرک خیلی دوست دارد. شبهنگام که پسرک به خواب میرود، پرهای درون بالش بیرون میآیند و تبدیل به پرندههای کشته شده میشوند و به پسرک و پدر و مادر حمله میکنند و... .
باغ آدمیزاد
معرفی کتاب
این کتاب تصویری درباره حفاظت از محیط زیست و محیط طبیعی زندگی حیوانات است. در جنگل بچهپلنگ گم شده است! و پلنگِ مادر، سرِ روباههای نگهبان فریاد میزند که چرا مراقب او نبودهاند. از آن طرف، آدمها بچهپلنگ را پیدا کرده و او را به باغوحش برده اند. بچهپلنگ در قفس غمگین است از هجوم آدمها و... . در جنگل حیوانات به دنبال راهی برای برگرداندن بچهپلنگ هستند. پلنگ مادر از حیوانات میخواهد که به آدمها حمله کنند و آنها را بخورند؛ اما وزیر نقشه دیگری دارد... .
روزی که موش کوچولو به دنیا آمد
معرفی کتاب
موشکوچولوی خاکستری آنقدر ریزهمیزه بود که خواهرها و برادرهایش با او بازی نمیکردند. موشکوچولو هم سعی میکرد در کتابخانه خودش را سرگرم کند! روزی که هوا خیلیخوب بود، موشهای خاکستری تصمیم گرفتند بیرون از خانه بازی کنند و موشکوچولو آنقدر اصرار کرد تا خواهرش دلش سوخت و قبول کرد که او هم همراه آنها باشد؛ ولی فقط همین یکبار!... . بچهها آنقدر سرگرم بازی شدند که متوجه نشدند هوا تاریک شد و آنها خیلی از خانه دور شدهاند. حالا باید چه کار کنند؟ فقط موشکوچولو راهحل را میداند!
موش کوچولو به قصر شیر میرود
معرفی کتاب
موشکوچولو برای دیدن پسرعمویش، «قهرمان»، راهی قصرِ شیر میشود. او میخواهد مانند پسرعمویش در قصر کار کند و زندگی راحتی داشته باشد؛ چون پیدا کردن غذا، به خصوص در فصل زمستان، بسیار سخت است. موشکوچولو همراه قهرمان، سینی پر از غذا را به اتاق سلطان میبرد و ظرف سالاد را جلوی شیر میگذارد؛ ولی شیر فریاد میکشد که سالاد را با سس مخصوص شیر مگس میخواهد! و موشکوچولو با تعجب میپرسد: «شیر مگس؟ ». او نمیداند که در قصر هیچکس اجازه سوال کردن ندارد. فقط باید بگوید: «چشم قربان»، «بله قربان» و... .
قصههای هارولد (مجموعۀ شش جلدی)
معرفی کتاب
یکی از اهداف خواندن قصه، پرورش قدرت تخیل کودک است. این کتاب مجموعۀ شش جلدی قصههای هارولد را دربر دارد که به بچهها میآموزد خودشان دنیایشان را بسازند. این ساختن با تخیل آغاز میشود، با بازی استمرار مییابد و با تجربهاندوزی به بلوغ میرسد. یکی از قصههای این کتاب هارولد ر ا به قصر پادشاهی میبرد که غمگین است. هارولد به پادشاه قول میدهد مشکلش را حل کند. مخاطب در حین خواندن این قصه با هارولد همراه میشود، خودش را جای او میگذارد و علاوه بر تخیل، اعتمادبهنفسش هم تقویت میشود.
اسبابکشی پرماجرا
معرفی کتاب
«پتسون» نام مزرعهداری است که گربهای به نام «فیندوس» دارد. فیندوس هر روز ساعت چهار صبح، روی تخت کوچکش که کنار تخت پتسون است، بپربپر میکند و هر روز پتسون را از خواب بیدار میکند. پتسون که دیگر از این کارهای فیندوس خسته شده است، به او میگوید باید به جای دیگری برود. سرانجام فیندوس به اتاقکی کنار باغچه میرود تا هر قدر میخواهد بپربپر کند؛ اما تنهایی برای هر دوی آنها خستهکننده است. آیا آنها میتوانند طور دیگری با هم کنار بیایند؟
عید پرماجرا
معرفی کتاب
یک روز پیش از کریسمس، «پتسون» و گربه سخنگویش، «فیندوس»، کارهای زیادی دارند که انجام دهند؛ اما اتفاق بدی برای پتسون رخ میدهد. حالا آنها چطور میتوانند این همه کار را انجام دهند؟ آنها نه درخت کریسمس دارند، نه گوشت، نه بیسکویت زنجبیلی و نه... . درست همانموقع که پتسون و فیندوس ناامید شدهاند، «اَکسِل» وارد میشود. او از موضوع خبردار میشود و میخواهد کمک کند؛ اما کمک او کافی نیست و آنها هنوز خیلی چیزها کم دارند؛ اما صبر کنید! بعد از چند دقیقه خانم «اِلسا» وارد میشود و کلی خوراکی میآورد و چند دقیقه بعد، آقای «گوستاوسون» و بعد خانم «اندرسون» و... .