مانگورو و خرگوشک
معرفی کتاب
مانگورو یک کانگوری کوچولو بود که اصلاً دوست نداشت از کیسهی مامان کانگورو بیرون بیاد. مامان کانگورو که حسابی از این قضیه خسته شده بود، فکری کرد و تصمیم گرفت تا مانگورو را با بچّه کانگوروهای دیگر آشنا کند. برای همین جستوخیزکنان رفت و رفت تا به جایی که همیشه کانگوروها بودند رسید؛ امّا...
جوجه طلایی تو دوست مایی
معرفی کتاب
«جوجه طلایی» یک جوجهی کوچولو است که با یک عالمه جوجهی دیگر توی یک جعبه گیر کرده است. جوجه طلایی داشت لای بقیهی جوجهها خفه میشد. تا اینکه فکری به سرش رسید...
کتاب «جوجه طلایی تو دوست مایی» ماجرای یک جوجه کوچولو است که برای نجات خودش تلاش میکند و به کمک دوستانش اتفاقات جالبی را تجریه میکند.
کتاب «جوجه طلایی تو دوست مایی» ماجرای یک جوجه کوچولو است که برای نجات خودش تلاش میکند و به کمک دوستانش اتفاقات جالبی را تجریه میکند.
زیبای سیاه
معرفی کتاب
داستان این کتاب از زبان یک اسب سیاه بیان میشود و داستان درد و رنج اسبها در قرن نوزدهم را شرح میدهد و ماجراهایی که یک اسب در دوران زندگیاش از سر میگذراند. نویسنده مخاطب را وارد دنیای اسبهایی میکند که رام و اهلی شدهاند و داشتن حس خوب نسبت به حیوانات را توضیح میدهد. در جایی از کتاب با جملهای معروف برخورد میکنیم: «باید با دیگران همانطور رفتار کنیم که دوست داریم آنها با ما رفتار کنند.»
من فقط بلدم کرم بکشم
معرفی کتاب
داستان این کتاب درباره کرمهاست. راوی فقط میتواند کرم بکشد نه هیچچیز دیگر؛ اما خلاقانه برای هر کرم داستانی خلق میکند. او از اول داستان تا آخر آن، دَه کرم میکشد؛ کرمهایی که بعضی از آنها گم میشوند، بعضی سوار تکشاخ میشوند و بعضی هم از وسط نصف میشوند! در آخر داستان، همه دَه کرم، کنار هم جمع میشوند، حالا آنها همه با هم دوست هستند. نویسنده در ضمن داستان، شمارش اعداد یک تا دَه را نیز به کودکان آموزش میدهد.
در تعقیب مار کبرا
معرفی کتاب
«توتو» و نقرهای دو گربه ولگرد بودند که چندهفته پیش دو انسان مهربان آنها را نجات داده و به لندن آورده بودند. توتو و نقرهای حالا آن آدمها را مامان و بابا صدا میکردند. توتو یکی از ماهرترین گربههای نینجای روی زمین و عضو یکی از ممتازترین باشگاههای گربههای نینجا بود. توتو در یک ماجراجویی شبانه باید با کمک برادر شجاعش، نقرهای، شهر لندن را از خطر بزرگی نجات دهد... .
خان بیزپشه
معرفی کتاب
این کتاب، جلد سوم از مجموعه «بیزبیزپشه» است. گروه «بیزبیزپشه»، دنبال چالهای آب میگشتند تا توی آن بازی کنند، اما همه چالهها خشک شده بودند. آنها همگی روی یک سیم برق نشستند که یکدفعه متوجه شدند آسمان تاریک شده است، پشهها فکر کردند شب شده، اما ناگهان یک قطره آب روی سر پشهای که نامش «ریزهمیزه» بود، افتاد. پشهها که تا آن لحظه باران ندیده بودند، فکر کردند که کسی به آنها حمله کرده است و... .
باور کنید من مرغ ماهیخوار نیستم!
معرفی کتاب
این کتاب بازآفرینی قصه مرغ ماهیخوار و خرچنگ، از «کلیله و دمنه» است. مرغ غمخورک برای ماهیها اصل داستان را تعریف میکند. او میگوید خرچنگ دروغ گفته تا آنها را فریب دهد و او را بدنام کند و چون امسال هم خشکسالی بدی در راه است، پس بهتر است تا خرچنگ بیرحم نیامده، مرغ غمخورک با ماهیها به برکهای پرآب و زلال سفر کنند... .
وقت قارقار
معرفی کتاب
در این کتاب، داستان بچهکلاغی روایت میشود که تازه به مدرسه رفته است. مادرش از مدیر مدرسه میپرسد که در مدرسه چه چیزی به فرزندش میآموزند و معلم پاسخ میدهد: «قارقار!» مادر با تعجب میگوید: «خودش که قارقار کردن بلد است»؛ اما معلم پاسخ جالبی به او میدهد. کودکان با خواندن این کتاب تشویق میشوند به مسائل پیرامونشان بیشتر توجه کنند و درباره نقش و جایگاه صحبت کردن در زندگیشان بیشتر بیندیشند.
هدیه خوشمزه
معرفی کتاب
شخصیت اصلی کتاب، موش کوچک و مهربانی است که تصمیم میگیرد سالِ نو برای مادرش هدیه بخرد. موش کوچولو در همین فکر است که ناگهان چشماش به قارچ بزرگی میافتد و آن را بهترین هدیه برای مادرش میپندارد. اما در بین راه دوستانش را میبیند و مجبور میشود قارچ را با آنها سهیم شود و... . نویسنده در این کتاب، سعی دارد کودکان را با صفات «مهربانی» و «بخشش» آشنا کند.
تایرون جرزن
معرفی کتاب
بچهدایناسورها برای یک هفته به جزیره باتلاقی رفتند تا آنجا اردو بزنند. همه خوشحال بودند، به جز «بولاند»؛ چون بزرگترین دشمن او، «تایرون» هم در گروه بود. تایرون، بدجنس و حقهباز بود و با تقلب در همه مسابقهها برنده شد. بولاند که به تایرون شک کرده بود، او را زیر نظر گرفت و متوجه دغلبازی او شد؛ اما تایرون قسم خورد که کار اشتباهی نکرده است. سرانجام بولاند نقشهای کشید و... .