Skip to main content

خرس مهربان

معرفی کتاب
این کتاب بدون واژه است و کودک با بهره‌گیری از قدرت تخیل خود و نگاه به تصاویر می‌تواند ماجرا را پیش ببرد. داستان ستاره‌ای دنباله‌دار که یک شب از آسمان به زمین می‌افتد و خرسی مهربان او را نجات می‌دهد و به خانه‌اش می‌برد. ستاره غمگین است و مدام به آسمان نگاه می‌کند. خرس اما برای برگرداندن او نزد خانواده‌اش فکرهایی دارد...

من و بابابزرگ

معرفی کتاب
پسر کوچولوی داستان، پدربزرگش را خیلی دوست دارد؛ چون پدربزرگ همیشه و در همه حال، به خواسته‌های او توجه می‎کند. پدربزرگ با او بازی می‌کند، برایش کتاب می‌خواند، کمکش می‎کند تا بر ترسش غلبه کند و... . پسر کوچولو سعی می‎کند به خاطر این همه مهربانی، به شکل‌های مختلف از پدربزرگش، قدردانی کند.

من و بابا

معرفی کتاب
این کتاب درباره رابطه پدران با فرزندانشان است. پسرک پدرش را خیلی دوست دارد. آن‌ها بیشتر وقت‌ها کنار هم هستند. پدر با پسرش بازی می‌کند و او را می‌خنداند و پسر در پختن کیک به پدر کمک می‌کند. پدر برای پسرش قصه می‌خواند تا او بخوابد و کارهای زیادی را به او یاد می‌دهد و... . پسر در کنار پدرش احساس امنیت و آرامش می‌کند؛ چون پدر او بهترین پدر دنیاست!

من و مامان

معرفی کتاب
پسر کوچولوی این داستان مادرش را خیلی دوست دارد. مادر تمام‌وقت از او مراقبت می‎کند، برایش غذا درست می‎کند، با او بازی می‌کند و... . مادر بیرون از خانه هم کار می‎کند و پسر کوچولو نمی‌داند که مادرش چطور این همه کار را انجام می‎دهد. پسرک دوست دارد مثل مادرش شجاع شود و به او در کارها کمک کند.

کره‌اسب سم‌طلا

معرفی کتاب
در این کتاب داستان کره اسبی به نام سم طلا آمده که داخل تابلوی نقاشی در خانه خاله پیز زنی زندگی می کند. کره اسب از بودن در تابلو خسته شده است. وقتی خاله پیز زن می خوابد، سم طلا از تابلو بیرون می پرد و آواز خوانان راه می افتد. او در مسیر ش با گوساله شاخ شاخی و کره الاغ گوش گوشی آشنا می شود و شروع می کند با آنها قایم باشک بازی کردن.
در داخل کتاب عروسک کره اسبی تعبیه شده که به فهم بیشتر داستان کمک می کند.

تو خیلی خرس بدی هستی!

معرفی کتاب
دختر وارد غار خرسی می‌شود تا بادبادکش را که داخل غار رفته است بیرون بیاورد. خرسی تکانی می‌خورد و بادباک کاغذی خراب می‌شود. دختر از بالای کوه تا خانه پای خود را گرومپ‌گرومپ به زمین می‌کوبد و مدام تکرار می‌کند: خرسی بد! خرسی بد! اما خرسی فکر می‌کند اصلا بد نیست و فقط دختر زیادی عصبانی شده است. برای همین خرسی هم یک فکر بد خرسی به سرش می‌زند و تا پایین کوه گرومپ‌گرومپ می‌رود...

نوش‌ جان موش کوچولو!

معرفی کتاب
موش‌کوچولو گرسنه است. او هر چیزی را که سر راهش می‌بیند می‌خورد و رد می‌شود. قارچ، پنیر، سیب، گربه... گربه؟ انگار یک مشکلی وجود دارد. موش‌کوچولو در شکم گربه چه کار می‌کند؟یعنی گربه هم گرسنه‌اش بوده است؟

چه هوایی را دوست داری؟

معرفی کتاب
ابرها یواش یواش آسمان را گرفتند. گربه، غمگین گفت:آه، باز هم باران. گوسفند با بی‌حوصلگی گفت: باز این ابرها آمدند. چند قورباغه هم سرشان را از زیر آب بیرون آوردند و با خوشحالی گفتند: جانمی جان! می‌خواهد باران ببارد. چند صفحه بعد گربه یک چشمش را باز کرد و گفت: آخیش! باران بند آمد. گوسفند زیرچشمی نگاه کرد و گفت: به‌به! چه هوای خوبی. قورباغه‌ها قورقور فریاد کشیدند: باران بند نیاید. باران بند نیاید. در این کتاب این امکان فراهم می‌شود که با گفت‌و‌گو دربارۀ یک پدیده، امکان بررسی آن نیز به وجود بیاید. در پایان کتاب پرسش‌هایی مطرح شده است که به بررسی بهتر قصه کمک می‌کنند. بعد از سوال‌ها صفحه‌ای خالی وجود دارد تا کودک، داستانی دربارۀ چیزی که دوست دارد بنویسد.

من شیر دوست دارم

معرفی کتاب
"خرس کوچولو" آن روز مرتب عطسه می‌کرد. او صبح فراموش کرده بود لباس گرم بپوشد و سرما خورده بود. حالا برای اینکه سرماخوردگی‌اش زودتر خوب شود، باید استراحت می‌کرد و به حرف پدرش گوش می‌داد. مخصوصا وقتی که پدر از او خواست تا لیوان شیر گرم را تا ته سر بکشد. اما انگار مشکلی وجود نداشت؛ خرس کوچولو عاشق شیر بود.

قصه‌های گوگولی برای بچه‌های گوگولی: 50 داستان خردسالانه

معرفی کتاب
این کتاب دارای پنجاه داستان کوتاه است. داستان‌ها از زبان حیوانات هستند و اتفاقاتی را که برایشان می‌افتد روایت می‌کنند. قسمت بیشتری از هر صفحۀ کتاب سفید است و تصاویر در گوشه‌هایی از آن قرار گرفته‌اند. بعضی از عناوین داستان‌ها عبارتند از: عنکبوت سوتی، شلوار بزغاله، طوطی و دیو، درخت باسواد، سوسک حمام، دماغ خنک، کِرم‌ها، من و فیلم.